••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان

 چرا من اينقدر فقير هستم؟!مرد فقيري از خدا سوال کرد: چرا من اينقدر فقير هستم؟!خدا پاسخ داد: چون ياد نگرفته اي که بخشش کني!مرد گفت: من چيزي ندارم که ببخشمخدا پاسخ داد: دارايي هايت کم نيست!

يک صورت، که ميتواني لبخند بر آن داشته باشي!
يک دهان، که ميتواني با آن از ديگران تمجيد کني و حرف خوب بزني!
يک قلب، که ميتواني به روي ديگران بگشايي!
و چشماني که ميتواني با آنها به ديگران با نيت خوب نگاه کني!
+ نوشته شده در سه شنبه 26 اسفند 1399برچسب:داستان,فقیر واقعی,رسول الله,بخشش,لبخند,قلب,دوست داشتن,تمجید کردن,چشمان,نیت خوب, ساعت 14:59 توسط آزاده یاسینی


تصاویری که نشان می‌دهد عشق واقعی چیست

 عشق است که جهان را می‌گرداند و می‌توان آن را به روش‌ها و اشکال متفاوتی نشان داد. گاهی عشق به معنای پذیرفتن یک کودک به فرزندی یا اهدای کلیه است، اما گاهی هم فقط با پختن یک غذی خوب یا درست کردن یک حلقه ساده کاغذی نشان داده می‌شود. هر ابراز عشقی، زیباست و تفاوتی هرچند کوچک ایجاد می‌کند و افراد زیر این را به وضوح درک کرده اند.

«داشتم به خاطر گم کردن حلقه ازدواجم

گریه می‌کردم که دختر ۸ ساله‌ام من را دید و

این را برایم ساخت.»

تصاویری از عشق واقعی


«این قلب کوچک روی دستم «دکمه بغل

کردن» نام دارد.»

تصاویری از عشق واقعی

«از وقتی همسر این مرد فوت کرده، دختر چهارساله‌شان از او دور نمی‌شود. حالا هروقت این مرد دخترش را درمدرسه می‌گذارد، معلمش این قلب را روی دست هر دوی آن‌ها می‌کشد و می‌گوید هر بار که دکمه را فشار دهند، برای هم بغل می‌فرستند. این به دختربچه کمک کرده تا احساس کند با پدرش در ارتباط است.»


«وقتی دو ساله بودم این سکه‌ها را در روز

تولدش به او هدیه دادم، او آن‌ها را به یک

کارت چسبانده و تا کنون نگه داشته است.»

تصاویری از عشق واقعی

مادربزرگش به تازگی درگذشته و مادرش این کارت را در خانه او پیدا کرده است.


بعد از دو سال و نیم دیالیز، این آخرین دیالیز

دوستم بود. دوشنبه کلیه‌ام را به او اهدا

کردم و حالا هر دو خوبیم.»

تصاویری از عشق واقعی


«وقتی پنج ساله بودم، حلقه جاکلیدی را به

عنوان انگشتر به پدربزرگم هدیه دادم. ۲۲

سال گذشته و او هنوز این حلقه را دستش

می‌کند.»

تصاویری از عشق واقعی


«شوهرم ۸ ساعت رانندگی کرد تا هنگام تولد

فرزندمان در کنارم باشد، در حالی که ۴۸

ساعت از فوت پدرش در اثر سرطان

می‌گذشت.»

تصاویری از عشق واقعی


این اولین بار است که پدر و مادرم را به

گردش می‌برم، آن هم از اولین حقوقم...

تصاویری از عشق واقعی


پدرم فوت کرد و قبل از اینکه او را بسوزانند، از

این خالکوبی او عکس گرفتم و به یادش آن را

روی پایم تتو کردم.»

تصاویری از عشق واقعی


«این مرد راننده تاکسی است. او مرا به

بیمارستان رساند و کنارم ماند تا خانواده‌ام که

در ایالت دیگری زندگی می‌کنند، برسند.»

تصاویری از عشق واقعی


عشق واقعی را در این تصویر ببینید

تصاویری از عشق واقعی

این مرد برای درمان سرطان مری در بیمارستان بستری شد. همسرش در حال شیمی درمانی به خاطر سرطان کیسه صفراست و نتوانسته او را ملاقات کند، چون بیمارستان برایش بسیار خطرناک است. امروز پزشکش به او اجازه داد همسرش را در حیاط ملاقات کند.


در این تصویر پدرم را قبل از آغاز شیمی

درمانی می‌بینید. مادرم در اولین «روزِ پدر» در

همان نقطه بدون او نشسته است.»

تصاویری از عشق واقعی


«ناپدری من پدر قانونی من هم است، او مرا

از ۹ سالگی بزرگ کرده و حالا مرا به

فرزندخواندگی پذیرفته است.»

تصاویری از عشق واقعی


من ۲۰۰۰ کیلومتر رانندگی کردم تا پسرم را در

روز شکرگزاری ببینیم و این را برایش درست

کردم. کم است، اما نسبت به سال‌های پیش

بیشتر احساس پدربودن می‌کنم.

تصاویری از عشق واقعی


گل مورد علاقه پدرم کوکب بود. او فوت کرده

و من این گل کاغذی را در مراسمش ساختم.

تصاویری از عشق واقعی


آن‌ها روی لبش خنده نشاندند

تصاویری از عشق واقعی

این پسر‌ها حدود ۵ سال پیش در یک بازی آنلاین باهم آشنا شدند. اما امروز تصمیم گرفتند از نزدیک یکدیگر را ببینند و همگی به ملاقات «جو» بروند، که مبتلا به یک تومور بدخیم است.


مدیر شرکت بعد از خریدن ناهار برای همه،

ظرف‌ها را می‌شوید.

تصاویری از عشق واقعی


۴۲۱ روز پیش یک معتاد بی‌خانمان بودم، اما

حالا همسرم و دخترم در خانه خودمان در

کنارم هستند.

تصاویری از عشق واقعی


بعد از یک سقط جنین و بارداری سخت

همسرم، اکنون دخترم در آغوش من است.

تصاویری از عشق واقعی

منبع: brightside

+ نوشته شده در سه شنبه 3 دی 1398برچسب:عشق واقعی,لاو,محبت,دوست داشتن,خانواده, ساعت 19:27 توسط آزاده یاسینی